شعر
عروسک مامانی ما پیش دایی من رفتیم.دایی رحمان و دایی برای شما حسابی شعر خوند و شما کلی ذوق کردی من اصلا فکر نمیکردم دایی انقدر شعر بلد باشهشعر هایی میخوند که من بلد نبودم این شعر دایی هست که شما خیلی دوست داشتی....
یه مرغ نازی داشتم ، خوب نگهش نداشتم
شغال اومد و بردش ، رو پا نشست و خوردش
شغال باغ بالا ، پات بشکنه ایشالّا ، بگید ایشالّا ، ایشالّا
مرغ منو گرفتی ، ای کاش یه روز به چنگم
بیفتی بگید ایشالّا ، ایشالّا
نه بوم ، نه در ، نه ایوون ، نه لانه و شبستون
نه آتیش ، نه خاکستر ، اگه گفتین چی چی پر ؟
کلاغ پر ، آفرین
گنجشک پر ، کلاغ پر ، شغال پیر باغ پر
کبوتر دلم پر ، گلدون پرگلم پر
چراغ ایوونم پر ، مرغ شبستونم پر
یه مرغ نازی داشتم ، خوب نگهش نداشتم
شغال اومد و بردش ، رو پا نشست و خوردش
شغال باغ بالا ، پات بشکنه ایشالّا ، بگید ایشالّا ، ایشالّا
مرغ منو گرفتی ، ای کاش یه روز به چنگم
بیفتی بگید ایشالّا ، ایشالّا
نه بوم ، نه در ، نه ایوون ، نه لانه و شبستون
نه آتیش ، نه خاکستر ، اگه گفتین چی چی پر ؟
کلاغ پر