خاطرات اویسا
من از نی نی وبلاگ ممنونم که این امکان و به من داده تا احساساتمو بنویسم تا وقتی که بزرگ شدی همه اونا رو بخونی تو هر روز بزرگ و بزرگ و بزرگتر میشی و من خوشجالم که تورو دارم.ما هر روز با هم کتاب میخونیم و من عاشق اینکارم و دوست دارم هر روز تکرارش کنم تا وقتی که بزرگ شدی و تونستی خودت کتاب بخونی حسرت این و نخورم که چزا این کار و نکردم وقتی که بچه بودی.از بودن کنارت لذت میبرم قشنگ مامان دوریت برام سخته روز اول مهد کودکت جدیدت رفتی و با دوق از من حداخافظیم نکردی و من تمام مدت تا بیای گریه کردم امیدوارم یه روز حس مادری و تجربه کنی و از این حس قشنگ لذت ببری میخوام برات چند تا عکس بزارم عکسای این دو سال و که نتونستم بیام و بنویسم تا...
نویسنده :
ازاده
14:24