بدون عنوان
تقریبا یه ماه بعد از تولد شما تولد پانیسا جون بود . که مامان پانیسا با یه ذره تاخیر براش تولد گرفته بود .ما هم به تولد رفتیم و خیلی بهمون خوش گذشت قرار بود دوستاتم به تولد بیان که مامان ادرینا جون مریض شده بود و نتونست بیاد و کیان جونم مریض بود و فقط ما رفتیم تولد و کلی شادی کردیم
فقط مجبور شدیم از دست شما زود بیایم و نشد که کیک بخوریم
ولی اشکال نداره به مامان پانیسا میگیم برامون کیکی بخره و به ما بده تا بخوریم
تولد خیلی خوش گذشت پانیسا جون یه کادوی خیلی قشنگم از تم تولدش به شما داد دستش درد نکنه
وقتی که کلاه تولد و سرت گزاشتی اون و کشیدی به صورتت و زخمی شدی و کلی گریه کردی
عکس شما با صورت زخمی وقتی داری با خودکار بازی میکنی
عکس اویسا و دوستش پانیسا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی